پژوهشی در فرهنگ حیا

قیمت: 1,600,000

پژوهشی در فرهنگ حیا

وزن 705 گرم

در انبار موجود نمی باشد

دسته:

پیش گفتار متون دینى (قرآن و حدیث) را باید منبع و سرمایه علمى دانست نه یک محصول پردازش شده علمى. همان گونه که این منبع غنى براى پرسش‏هاى فقهى، کلامى و تفسیرى، پاسخ دارد، براى پرسش‏هاى روانشناختى و تربیتى نیز پاسخ دارد. البته نباید فراموش کرد که متون مقدس صامت‏اند و پاسخ‏جویى از متون صامت، نیاز به استنطاق دارد. این همان چیزى است که از آن به عنوان فقه الحدیث یا منطق فهم حدیث یاد مى‏شود. دانشهاى اسلامى همانند فقه، کلام و تفسیر که متن محور هستند، هرگز به صورت تدوین شده در متون وجود نداشته‏اند بلکه دانشمندان اسلامى با تلاش علمى و روشمندانه خود به مطالعه متون پرداخته‏اند و قوانین حاکم بر متون را در هر رشته، به دست آورده‏اند و سپس به تدوین و تنظیم آن پرداخته ‏اند. در قلمرو علوم روانشناختى و تربیتى نیز همین امر صادق است. وقتى صحبت از روانشناسى اسلامى یا دینى مى‏شود نباید انتظار داشت که مجموعه‏اى مدون و منظم از آسمان نازل و یا از زبان اولیاى دین صادر شده باشد و در اختیار ما باشد. آموزه‏هاى روانشناختى و تربیتى متون مقدس را باید کشف و طبقه‏بندى کرد و این کار نیازمند فهم روانشناسانه از متون است. همان گونه که فهم فقهى و فهم کلامى و فهم تفسیرى، دانشهاى فقه، کلام و تفسیر را به وجود آوردند، فهم روانشناسانه نیز مى‏تواند به کشف و طبقه‏بندى آموزه‏هاى روانشناختى متون بپردازد و نظریه‏هاى روانشناختى مبتنى بر متون را تولید کند. هرچند روانشناسى در دوره‏اى، به شدت با دین ستیز کرد، اما اکنون دوباره به دین‏ و متون مقدس روى آورده است. هم اکنون گروهى از روانشناسان غربى متن انجیل را محور کار خود قرار داده و «مشاوره انجیلى» را پى‏ریزى کرده‏اند؛ هرچند به جهت محدودیت‏هاى انجیل، در این راه با دشواریها و موانع جدى روبه‏رو هستند. اما این نقص در متون اسلامى وجود ندارد. گستردگى متون دینى (قرآن و حدیث) و تلاش‏هاى خستگى‏ناپذیر محدثان در حفظ و تنقیح متون و در کشف قواعد فهم متون، مجموعه‏اى غنى و گسترده را فراهم آورده که مى‏تواند مبناى تحقیقات روانشناختى و تربیتى قرار گیرد. معتقدیم آنچه در متون آمده است، منطبق بر واقعیت‏هاى روانشناختى انسان است و لذا براى تأمین سلامت روان، مطمئن‏ترین راه، استمداد از متون و هدایت‏جویى از آنها است. تحقیقات روانشناختى مى‏تواند با تکیه بر متون و با استفاده از ابزارهاى شناخته شده خود، در این راه به موقعیت‏هاى بزرگى دست یابد. تحقیق روانشناسانه در موضوع حیا نمونه‏اى از این الگو است که مرکز تحقیقات دار الحدیث در دستور کار قرار داد. در این تحقیق که توسط جناب آقاى دکتر محمود گلزارى و آقاى عباس پسندیده انجام شد، نخست همه متون اختصاصى حیا و متون مرتبط با آن شناسایى و پس از جمع‏آورى، به بحث گذاشته شد. با تکمیل بررسى متون، ریز موضوعات آن کشف و تبیین‏ها و تحلیل‏هاى روانشناختى آن به دست آمد. از این تحقیق آزمون ۲۰۰ ماده‏اى حیا توسط آقاى دکتر گلزارى تهیه شد که در رساله‏Ph .D ایشان منعکس است. محصول دیگر، تدوین متن تخصصى براى اندیشمندان و مراکز آموزشى و پژوهشى است که در دستور کار قرار دارد. اثر حاضر نگارش عمومى آن تحقیق است که براى استفاده عموم مردم تدوین شده است. در این اثر بدون پرداختن به بحث‏هاى نظرى، جنبه‏هاى مختلف حیا براى مردم تبیین شده است. البته صاحب نظران نیز ممکن است بتوانند با مطالعه این کتاب، به فرضیه‏هایى دست یافته، به تحقیق درباره آن بپردازند.   واحد علوم روانشناختى‏   مقدّمه‏ مهار نمودن خود و تنظیم رفتارها، افکار و هیجان‏ها، از ارکان بنیادین موفّقیت بشر، چه در بُعد شخصى و چه در بُعد اجتماعى است؛ چرا که بدون آن نمى‏توان به اهداف والاى انسانى دست یافت. مهار کردن و تنظیم، از یک دیدگاه به دو بخش بیرونى و درونى تقسیم مى‏شود و بهترین و مؤثّرترین نوع آن، مهار کردن و تنظیم درونى است و در واقع، موضوع «خودنظم‏دهى» در این نوع آن، معنا مى‏یابد. انسان به نیرویى درونى نیاز دارد تا افکار، احساسات و رفتار او را مهار کند و به آنها نظم دهد. این مفهوم، در ادبیات دینى، ذیل عنوان «تقوا» مطرح مى‏شود. تقوا، عنوانى کلّى، جامع و فراگیر است که همه عوامل مهار کردن و تنظیم خود را شامل مى‏شود. در فرهنگ دینى، مجموعه‏اى از عوامل مهارکننده و نظم‏دهنده وجود دارند که هر کدام، ویژگى خاصّ خود را دارند و به نوعى این کنترل را اعمال مى‏کنند. یکى از مهم‏ترین عوامل خودنظم‏دهى که دین معرّفى مى‏کند، «حیا» ست. از دیدگاه اسلام، حیا در نظام تربیتى انسان از جایگاه والایى برخوردار است. در بحث انسان‏شناسى، اخلاق در درجه نخست اهمّیت قرار دارد که در بردارنده عناصر بسیارى است. در میان این مجموعه عناصر، برخى از عوامل، امتیاز و برترى ویژه‏اى نسبت به دیگر عوامل دارند که اصطلاحاً «مکارم اخلاق» نامیده مى‏شوند.[۱] ______________________________(۱). ر. ک: میزان الحکمه، ج ۴، ص ۱۵۲۸- ۱۵۳۲ (ابواب ۱۱۰۸- ۱۱۱۲).   در این مجموعه مکارم (شایستگى‏ها)، عنصر یا عامل «حیا» در رأس همه قرار دارد.[۲] رسول گرامى اسلام، خُلق و خوى اسلام را حیا معرّفى کرده‏[۳] و فرموده است: حیا، همه دین است.[۴] در روایات متعدّدى آمده است که اگر حیا نباشد، همه چیز جایز مى‏شود.[۵] این موارد و موارد متعدّد دیگرى از این دست، نشان‏دهنده جایگاه ممتاز این صفت در ساختار روانى انسان، و حکایتگر اهمّیت فوق‏العاده آن در موفّقیت انسان است. این جایگاه ممتاز، به جهت ماهیت ویژه‏اى است که حیا دارد. حیا، نیرویى است مهار کننده و نظم‏دهنده که رفتارهاى روانى و فیزیکى انسان را بر اساس «شرع» و «عُرف»، تنظیم مى‏کند.[۶] برترى این عامل بر دیگر عوامل، بدین جهت است که حیا، نه مبتنى بر ترس است، نه مبتنى بر طمع؛ بلکه مبتنى بر احترام به خود[۷] یا کرامت انسانى است که بر اساس آن، وقتى فرد خود را در حضور شخصى کریم بیابد، از ارتکاب زشتى‏ها خوددارى و رفتار خود را تنظیم مى‏کند. انسان به میزان کرامتى که از آن برخوردار است، شرم دارد که به زشتى‏ها ______________________________(۱). در روایتى از امام صادق علیه السلام آمده است: «المکارم عشره، فإن استطعت أن تکون فیک فلتکن؛ فانّها تکون فی الرجل ولا تکون فی ولده وتکون فی الولد ولا تکون فی أبیه وتکون فی العبد ولا تکون فی الحرّ»، قیل: وماهنّ؟ قال: «صدق الیأس، وصدق اللسان، وأداء الأمانه، وصله الرحم، وإقراء الضیف، وإطعام السائل، والمکافاه على الصنائع، والتذمم للجار، والتذمم للصاحب ورأسهن الحیاء؛ نیکى‏هاى اخلاق، ده تاست. اگر توانستى از آن برخوردار باشى، انجام ده؛ چرا که گاهى در کسى هست، ولى در فرزندش نیست و در فرزندش هست، ولى در پدرش نیست، و گاهى در برده هست، ولى در شخص آزاد نیست». پرسیده شد: آنها چیستند؟ فرمود: «صداقت در نا امیدى [از آنچه در دست مردم است‏]، صداقت گفتار، اداى امانت، صله رَحِم، تکریم میهمان و سیر کردن گرسنه، و پاسخ خوبى‏هاى دیگران را دادن، و همدردى با همسایه، و همدردى با رفیق، و در رأس آنها حیاست». (۲). رسول خدا صلى الله علیه و آله مى‏فرماید: «إنّ لکلّ دین خُلقاً وإن خُلق الإسلام الحیاء؛ هر دینى خویى دارد و خوى اسلام، حیاست» (سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۹۹). (۳). کنز العمّال، ح ۵۷۶۱. (۴). ر. ک: بخش چهارم: بى‏حیایى. (۵). ر. ک: بخش اوّل، فصل دوم: ماهیت حیا. (۶).Slef /-esteem   آلوده شود و یا از زیبایى‏ها محروم گردد. پس، حیا مى‏تواند در رأس نظام مهارکننده و نظم‏دهنده انسان قرار گیرد و شاید به همین جهت باشد که خداوند متعال، پیش از آن که مردم را به خوف (ترس) از خود فراخوانَد، به حیا فراخوانده و فرموده است: «أَلَمْ یَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى‏».[۸] آیا [انسان‏] نمى‏داند که خداوند، او را مى‏بیند؟ امروزه کمتر به حیا پرداخته مى‏شود و نظام‏هاى کنترل (مهار) کننده و نظم‏دهنده، بیشتر «ترسْ‏محور» و یا «طمعْ‏محور» هستند. نکته دیگر این که حیا مترادف عفّت نیست؛ چرا که اوّلًا عفّت، ثمره نیروهاى مهارکننده و نظم‏دهنده‏اى است که یکى از آنها حیاست.[۹]ثانیاً عفّت، محدود به قلمرو شهوت در معناى عام آن است، حال آن که حیا در همه زمینه‏ها کاربرد دارد. بنا بر این، حیا، مترادف مفاهیمى چون عفاف و حجاب نیست، هر چند بى‏ارتباط با آنها هم نیست. به نظر مى‏رسد حیا، آن‏گونه که شایسته است، شناخته نشده و شاید بتوان گفت: هیچ بررسى علمى‏اى در این حوزه، صورت نگرفته است. البته در روان شناسى از مفاهیمى مانند: «خودنظم‏دهى» و «کم‏رویى»[۱۰] استفاده شده است؛ ولى این مفاهیم، مترادف با مفهوم حیا نیستند. کنترلِ خود، مفهومى بسیار گسترده‏تر از حیاست و کم‏رویى، در واقع، حیاى منحرف شده است. وقتى حیا از مسیر صحیح خود خارج شود و در موضوع‏هایى که شایسته شرم نیستند، به کار رود، پدیده کم‏رویى شکل مى‏گیرد.[۱۱] بنا بر این، ضرورى است که‏ ______________________________(۱). علق، آیه ۱۴. (۲). امام على علیه السلام مى‏فرماید: «سبب العفّه الحیا؛ سبب عفّت، حیاست». (غرر الحکم، ح ۵۵۲۷). نیز آن‏حضرت فرموده است: «على قدر الحیاء تکون العفّه؛ عفّت، به اندازه حیاست» (همان، ح ۶۱۸۱). (۳).shame (۴). ر. ک: بخش سوم: کم‏رویى.   این حوزه مهم و تأثیرگذار، مورد بررسى‏ها و تحقیقات علمى قرار گیرد و جایگاه شایسته خود را بیابد. پژوهش حاضر، سعى دارد حیا را مورد بازکاوى قرار دهد و آن را با زبانى غیرتخصّصى تبیین کرده، در اختیار عموم قرار دهد. این مجموعه در چهار بخش تنظیم شده است. بخش اوّل به طرح کلّیات بحث اختصاص دارد و این مسائل در آن مورد بررسى قرار مى‏گیرد: معنا و مفهوم حیا چیست و چه چیزى آن را از دیگر صفات جدا مى‏کند؟ مفاهیم و ارکان اصلى حیا کدام‏اند؟ آیا حیا فطرى است یا فرهنگى؟ انواع ناظرهایى که انسان از آنها حیا مى‏کند، کدام‏اند؟ اقسام حیا چیست؟ مراتب حیا کدام‏اند؟ و آیا جنسیت، تأثیرى در حیا دارد؟ بخش دوم در هفت فصل، به قلمروهاى حیا پرداخته است. در فصل اوّل، مسئله خلوت کردن مورد بررسى قرار گرفته و از زاویه حیا به آسیب‏شناسى و مصون سازى آن پرداخته شده است. در فصل دوم، گم‏نامى در جمع و تأثیر آن در حیا مورد بحث قرار گرفته و پدیده کلانْ‏شهرها، مهاجرت‏ها و مسافرت‏ها بررسى شده و از زاویه حیا، آسیب‏هاى آن شناسایى و راه‏هاى مصون سازى آن بررسى شده است. در فصل سوم، حیا در قلمرو خانواده مورد بررسى قرار گرفته و جلوه‏هاى آن در تنظیم روابط همسران، روابط فرزندان با والدین و بالعکس، روابط فرزندان با یکدیگر، و روابط خانواده با دیگران به بحث گذاشته شده است. فصل چهارم به نقش حیا در تنظیم روابط اجتماعى پرداخته و جنبه‏هاى مختلف آن را بررسى کرده است. فصل پنجم به تأثیر حیا در مدیریت پرداخته و نقش آن را در تنظیم روابط مدیران با کارمندان وبالعکس، و همچنین روابط مردم با رهبران جامعه را بررسى کرده و از زاویه حیا به آسیب‏شناسى مدیریت پرداخته و نقش حیا را در سالم سازى مدیریت، تبیین کرده است. فصل ششم به موضوع رسانه‏ها پرداخته و دو مسئله «حیاى رسانه» و «رسانه حیا» را بررسى کرده است. و در نهایت، در فصل هفتم، موضوع معمارى مطرح شده و تأثیر متقابل حیا در معمارى و معمارى در حیا مورد بررسى قرار گرفته است. وامّا بخش سوم کتاب به بحث کم‏رویى پرداخته است. در این بخش، پس از تعریف کم‏رویى و تحلیل مفاهیم اصلى آن، ریشه کم‏رویى و قلمروهاى آن، مورد بحث قرار گرفته‏اند. بخش پایانى کتاب نیز به مسئله بى‏حیایى اختصاص دارد. در این فصل، ماهیت بى‏حیایى و عمل آن، مورد بحث قرار گرفته است. بخش‏هاى سوم و چهارم، فقط به اندازه‏اى بسط داده شده‏اند که با روشن شدن ماهیت کم‏رویى و بى‏حیایى، موضوع اصلى کتاب، یعنى حیا، روشن‏تر گردد. بدیهى است هیچ سخنى جز سخنان خداوند و معصومان علیهم السلام، مصون از اشتباه نیست و بدون تردید، این امر، شامل این پژوهش نیز خواهد بود. یادآورى این نکته ضرورى است که این اثر با پشتوانه مجموعه غنى حدیثى «مرکز تحقیقات دارالحدیث» فراهم آمد. از کلیه همکارانم در این مرکز، تشکر مى‏کنم. به علاوه، بر خود لازم مى‏دانم از جناب آقاى دکتر محمود گلزارى (روان‏شناس بالینى و عضو هیئت علمى دانشگاه علامه طباطبایى) که با بحث‏هاى دقیق و کارشناسانه خود، دلِ جنبه‏هاى مختلف موضوع را مى‏شکافتند و حقایق نهفته آن را هویدا مى‏ساختند، کمال تشکّر را به عمل آورم.[۱۲] از آقاى محمّدهادى خالقى نیز که در مرحله ویرایش، با دقّت‏هاى عالمانه و ادیبانه خود بر غنا و شیوایى متن افزود، تشکّر مى‏کنم. همچنین از خانواده‏ام که با صبورى و متانت تحسین برانگیزشان بهترین کمک را به این‏جانب نمودند، سپاسگزارم. بى‏تردید، بدون همکارى و همراهى آنان، این پژوهش به ثمر نمى‏نشست. از خداوند متعال براى آنان پاداشى درخور، طلب مى‏کنم.   و آخر دعوانا أن الحمد للَّه‏ربِّ العالمین.   ______________________________(۱). بدون شک، جنبه‏هاى تربیتى و روان‏شناختى این پژوهش، مرهون تذکّرات عالمانه ایشان است. امیدواریم که بررسى موضوع حیا در سطح تخصّصى آن، توسط ایشان صورت پذیرد تا جوامع علمى و مراکز آموزشى و پژوهشى از آن بهره‏مند شوند.   [۱] ( ۱). ر. ک: میزان الحکمه، ج ۴، ص ۱۵۲۸- ۱۵۳۲( ابواب ۱۱۰۸- ۱۱۱۲). [۲] ( ۱). در روایتى از امام صادق علیه السلام آمده است:« المکارم عشره، فإن استطعت أن تکون فیک فلتکن؛ فانّها تکون فی الرجل ولا تکون فی ولده وتکون فی الولد ولا تکون فی أبیه وتکون فی العبد ولا تکون فی الحرّ»، قیل: وماهنّ؟ قال:« صدق الیأس، وصدق اللسان، وأداء الأمانه، وصله الرحم، وإقراء الضیف، وإطعام السائل، والمکافاه على الصنائع، والتذمم للجار، والتذمم للصاحب ورأسهن الحیاء؛ نیکى‏هاى اخلاق، ده تاست. اگر توانستى از آن برخوردار باشى، انجام ده؛ چرا که گاهى در کسى هست، ولى در فرزندش نیست و در فرزندش هست، ولى در پدرش نیست، و گاهى در برده هست، ولى در شخص آزاد نیست». پرسیده شد: آنها چیستند؟ فرمود:« صداقت در نا امیدى‏[ از آنچه در دست مردم است‏]، صداقت گفتار، اداى امانت، صله رَحِم، تکریم میهمان و سیر کردن گرسنه، و پاسخ خوبى‏هاى دیگران را دادن، و همدردى با همسایه، و همدردى با رفیق، و در رأس آنها حیاست». [۳] ( ۲). رسول خدا صلى الله علیه و آله مى‏فرماید:« إنّ لکلّ دین خُلقاً وإن خُلق الإسلام الحیاء؛ هر دینى خویى دارد و خوى اسلام، حیاست»( سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۹۹). [۴] ( ۳). کنز العمّال، ح ۵۷۶۱. [۵] ( ۴). ر. ک: بخش چهارم: بى‏حیایى. [۶] ( ۵). ر. ک: بخش اوّل، فصل دوم: ماهیت حیا. [۷] ( ۶).Slef /-esteem [۸] ( ۱). علق، آیه ۱۴. [۹] ( ۲). امام على علیه السلام مى‏فرماید:« سبب العفّه الحیا؛ سبب عفّت، حیاست».( غرر الحکم، ح ۵۵۲۷). نیز آن‏حضرت فرموده است:« على قدر الحیاء تکون العفّه؛ عفّت، به اندازه حیاست»( همان، ح ۶۱۸۱). [۱۰] ( ۳).shame [۱۱] ( ۴). ر. ک: بخش سوم: کم‏رویى. [۱۲] ( ۱). بدون شک، جنبه‏هاى تربیتى و روان‏شناختى این پژوهش، مرهون تذکّرات عالمانه ایشان است. امیدواریم که بررسى موضوع حیا در سطح تخصّصى آن، توسط ایشان صورت پذیرد تا جوامع علمى و مراکز آموزشى و پژوهشى از آن بهره‏مند شوند.

وزن 705 گرم

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “پژوهشی در فرهنگ حیا”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

موجود است، هم‌اکنون میتوانید سفارش دهید!
ناموجود!