پیش گفتار متون دینى (قرآن و حدیث) را باید منبع و سرمایه علمى دانست نه یک محصول پردازش شده علمى. همان گونه که این منبع غنى براى پرسشهاى فقهى، کلامى و تفسیرى، پاسخ دارد، براى پرسشهاى روانشناختى و تربیتى نیز پاسخ دارد. البته نباید فراموش کرد که متون مقدس صامتاند و پاسخجویى از متون صامت، نیاز به استنطاق دارد. این همان چیزى است که از آن به عنوان فقه الحدیث یا منطق فهم حدیث یاد مىشود. دانشهاى اسلامى همانند فقه، کلام و تفسیر که متن محور هستند، هرگز به صورت تدوین شده در متون وجود نداشتهاند بلکه دانشمندان اسلامى با تلاش علمى و روشمندانه خود به مطالعه متون پرداختهاند و قوانین حاکم بر متون را در هر رشته، به دست آوردهاند و سپس به تدوین و تنظیم آن پرداخته اند. در قلمرو علوم روانشناختى و تربیتى نیز همین امر صادق است. وقتى صحبت از روانشناسى اسلامى یا دینى مىشود نباید انتظار داشت که مجموعهاى مدون و منظم از آسمان نازل و یا از زبان اولیاى دین صادر شده باشد و در اختیار ما باشد. آموزههاى روانشناختى و تربیتى متون مقدس را باید کشف و طبقهبندى کرد و این کار نیازمند فهم روانشناسانه از متون است. همان گونه که فهم فقهى و فهم کلامى و فهم تفسیرى، دانشهاى فقه، کلام و تفسیر را به وجود آوردند، فهم روانشناسانه نیز مىتواند به کشف و طبقهبندى آموزههاى روانشناختى متون بپردازد و نظریههاى روانشناختى مبتنى بر متون را تولید کند. هرچند روانشناسى در دورهاى، به شدت با دین ستیز کرد، اما اکنون دوباره به دین و متون مقدس روى آورده است. هم اکنون گروهى از روانشناسان غربى متن انجیل را محور کار خود قرار داده و «مشاوره انجیلى» را پىریزى کردهاند؛ هرچند به جهت محدودیتهاى انجیل، در این راه با دشواریها و موانع جدى روبهرو هستند. اما این نقص در متون اسلامى وجود ندارد. گستردگى متون دینى (قرآن و حدیث) و تلاشهاى خستگىناپذیر محدثان در حفظ و تنقیح متون و در کشف قواعد فهم متون، مجموعهاى غنى و گسترده را فراهم آورده که مىتواند مبناى تحقیقات روانشناختى و تربیتى قرار گیرد. معتقدیم آنچه در متون آمده است، منطبق بر واقعیتهاى روانشناختى انسان است و لذا براى تأمین سلامت روان، مطمئنترین راه، استمداد از متون و هدایتجویى از آنها است. تحقیقات روانشناختى مىتواند با تکیه بر متون و با استفاده از ابزارهاى شناخته شده خود، در این راه به موقعیتهاى بزرگى دست یابد. تحقیق روانشناسانه در موضوع حیا نمونهاى از این الگو است که مرکز تحقیقات دار الحدیث در دستور کار قرار داد. در این تحقیق که توسط جناب آقاى دکتر محمود گلزارى و آقاى عباس پسندیده انجام شد، نخست همه متون اختصاصى حیا و متون مرتبط با آن شناسایى و پس از جمعآورى، به بحث گذاشته شد. با تکمیل بررسى متون، ریز موضوعات آن کشف و تبیینها و تحلیلهاى روانشناختى آن به دست آمد. از این تحقیق آزمون ۲۰۰ مادهاى حیا توسط آقاى دکتر گلزارى تهیه شد که در رسالهPh .D ایشان منعکس است. محصول دیگر، تدوین متن تخصصى براى اندیشمندان و مراکز آموزشى و پژوهشى است که در دستور کار قرار دارد. اثر حاضر نگارش عمومى آن تحقیق است که براى استفاده عموم مردم تدوین شده است. در این اثر بدون پرداختن به بحثهاى نظرى، جنبههاى مختلف حیا براى مردم تبیین شده است. البته صاحب نظران نیز ممکن است بتوانند با مطالعه این کتاب، به فرضیههایى دست یافته، به تحقیق درباره آن بپردازند. واحد علوم روانشناختى مقدّمه مهار نمودن خود و تنظیم رفتارها، افکار و هیجانها، از ارکان بنیادین موفّقیت بشر، چه در بُعد شخصى و چه در بُعد اجتماعى است؛ چرا که بدون آن نمىتوان به اهداف والاى انسانى دست یافت. مهار کردن و تنظیم، از یک دیدگاه به دو بخش بیرونى و درونى تقسیم مىشود و بهترین و مؤثّرترین نوع آن، مهار کردن و تنظیم درونى است و در واقع، موضوع «خودنظمدهى» در این نوع آن، معنا مىیابد. انسان به نیرویى درونى نیاز دارد تا افکار، احساسات و رفتار او را مهار کند و به آنها نظم دهد. این مفهوم، در ادبیات دینى، ذیل عنوان «تقوا» مطرح مىشود. تقوا، عنوانى کلّى، جامع و فراگیر است که همه عوامل مهار کردن و تنظیم خود را شامل مىشود. در فرهنگ دینى، مجموعهاى از عوامل مهارکننده و نظمدهنده وجود دارند که هر کدام، ویژگى خاصّ خود را دارند و به نوعى این کنترل را اعمال مىکنند. یکى از مهمترین عوامل خودنظمدهى که دین معرّفى مىکند، «حیا» ست. از دیدگاه اسلام، حیا در نظام تربیتى انسان از جایگاه والایى برخوردار است. در بحث انسانشناسى، اخلاق در درجه نخست اهمّیت قرار دارد که در بردارنده عناصر بسیارى است. در میان این مجموعه عناصر، برخى از عوامل، امتیاز و برترى ویژهاى نسبت به دیگر عوامل دارند که اصطلاحاً «مکارم اخلاق» نامیده مىشوند.[۱] ______________________________(۱). ر. ک: میزان الحکمه، ج ۴، ص ۱۵۲۸- ۱۵۳۲ (ابواب ۱۱۰۸- ۱۱۱۲). در این مجموعه مکارم (شایستگىها)، عنصر یا عامل «حیا» در رأس همه قرار دارد.[۲] رسول گرامى اسلام، خُلق و خوى اسلام را حیا معرّفى کرده[۳] و فرموده است: حیا، همه دین است.[۴] در روایات متعدّدى آمده است که اگر حیا نباشد، همه چیز جایز مىشود.[۵] این موارد و موارد متعدّد دیگرى از این دست، نشاندهنده جایگاه ممتاز این صفت در ساختار روانى انسان، و حکایتگر اهمّیت فوقالعاده آن در موفّقیت انسان است. این جایگاه ممتاز، به جهت ماهیت ویژهاى است که حیا دارد. حیا، نیرویى است مهار کننده و نظمدهنده که رفتارهاى روانى و فیزیکى انسان را بر اساس «شرع» و «عُرف»، تنظیم مىکند.[۶] برترى این عامل بر دیگر عوامل، بدین جهت است که حیا، نه مبتنى بر ترس است، نه مبتنى بر طمع؛ بلکه مبتنى بر احترام به خود[۷] یا کرامت انسانى است که بر اساس آن، وقتى فرد خود را در حضور شخصى کریم بیابد، از ارتکاب زشتىها خوددارى و رفتار خود را تنظیم مىکند. انسان به میزان کرامتى که از آن برخوردار است، شرم دارد که به زشتىها ______________________________(۱). در روایتى از امام صادق علیه السلام آمده است: «المکارم عشره، فإن استطعت أن تکون فیک فلتکن؛ فانّها تکون فی الرجل ولا تکون فی ولده وتکون فی الولد ولا تکون فی أبیه وتکون فی العبد ولا تکون فی الحرّ»، قیل: وماهنّ؟ قال: «صدق الیأس، وصدق اللسان، وأداء الأمانه، وصله الرحم، وإقراء الضیف، وإطعام السائل، والمکافاه على الصنائع، والتذمم للجار، والتذمم للصاحب ورأسهن الحیاء؛ نیکىهاى اخلاق، ده تاست. اگر توانستى از آن برخوردار باشى، انجام ده؛ چرا که گاهى در کسى هست، ولى در فرزندش نیست و در فرزندش هست، ولى در پدرش نیست، و گاهى در برده هست، ولى در شخص آزاد نیست». پرسیده شد: آنها چیستند؟ فرمود: «صداقت در نا امیدى [از آنچه در دست مردم است]، صداقت گفتار، اداى امانت، صله رَحِم، تکریم میهمان و سیر کردن گرسنه، و پاسخ خوبىهاى دیگران را دادن، و همدردى با همسایه، و همدردى با رفیق، و در رأس آنها حیاست». (۲). رسول خدا صلى الله علیه و آله مىفرماید: «إنّ لکلّ دین خُلقاً وإن خُلق الإسلام الحیاء؛ هر دینى خویى دارد و خوى اسلام، حیاست» (سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۹۹). (۳). کنز العمّال، ح ۵۷۶۱. (۴). ر. ک: بخش چهارم: بىحیایى. (۵). ر. ک: بخش اوّل، فصل دوم: ماهیت حیا. (۶).Slef /-esteem آلوده شود و یا از زیبایىها محروم گردد. پس، حیا مىتواند در رأس نظام مهارکننده و نظمدهنده انسان قرار گیرد و شاید به همین جهت باشد که خداوند متعال، پیش از آن که مردم را به خوف (ترس) از خود فراخوانَد، به حیا فراخوانده و فرموده است: «أَلَمْ یَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى».[۸] آیا [انسان] نمىداند که خداوند، او را مىبیند؟ امروزه کمتر به حیا پرداخته مىشود و نظامهاى کنترل (مهار) کننده و نظمدهنده، بیشتر «ترسْمحور» و یا «طمعْمحور» هستند. نکته دیگر این که حیا مترادف عفّت نیست؛ چرا که اوّلًا عفّت، ثمره نیروهاى مهارکننده و نظمدهندهاى است که یکى از آنها حیاست.[۹]ثانیاً عفّت، محدود به قلمرو شهوت در معناى عام آن است، حال آن که حیا در همه زمینهها کاربرد دارد. بنا بر این، حیا، مترادف مفاهیمى چون عفاف و حجاب نیست، هر چند بىارتباط با آنها هم نیست. به نظر مىرسد حیا، آنگونه که شایسته است، شناخته نشده و شاید بتوان گفت: هیچ بررسى علمىاى در این حوزه، صورت نگرفته است. البته در روان شناسى از مفاهیمى مانند: «خودنظمدهى» و «کمرویى»[۱۰] استفاده شده است؛ ولى این مفاهیم، مترادف با مفهوم حیا نیستند. کنترلِ خود، مفهومى بسیار گستردهتر از حیاست و کمرویى، در واقع، حیاى منحرف شده است. وقتى حیا از مسیر صحیح خود خارج شود و در موضوعهایى که شایسته شرم نیستند، به کار رود، پدیده کمرویى شکل مىگیرد.[۱۱] بنا بر این، ضرورى است که ______________________________(۱). علق، آیه ۱۴. (۲). امام على علیه السلام مىفرماید: «سبب العفّه الحیا؛ سبب عفّت، حیاست». (غرر الحکم، ح ۵۵۲۷). نیز آنحضرت فرموده است: «على قدر الحیاء تکون العفّه؛ عفّت، به اندازه حیاست» (همان، ح ۶۱۸۱). (۳).shame (۴). ر. ک: بخش سوم: کمرویى. این حوزه مهم و تأثیرگذار، مورد بررسىها و تحقیقات علمى قرار گیرد و جایگاه شایسته خود را بیابد. پژوهش حاضر، سعى دارد حیا را مورد بازکاوى قرار دهد و آن را با زبانى غیرتخصّصى تبیین کرده، در اختیار عموم قرار دهد. این مجموعه در چهار بخش تنظیم شده است. بخش اوّل به طرح کلّیات بحث اختصاص دارد و این مسائل در آن مورد بررسى قرار مىگیرد: معنا و مفهوم حیا چیست و چه چیزى آن را از دیگر صفات جدا مىکند؟ مفاهیم و ارکان اصلى حیا کداماند؟ آیا حیا فطرى است یا فرهنگى؟ انواع ناظرهایى که انسان از آنها حیا مىکند، کداماند؟ اقسام حیا چیست؟ مراتب حیا کداماند؟ و آیا جنسیت، تأثیرى در حیا دارد؟ بخش دوم در هفت فصل، به قلمروهاى حیا پرداخته است. در فصل اوّل، مسئله خلوت کردن مورد بررسى قرار گرفته و از زاویه حیا به آسیبشناسى و مصون سازى آن پرداخته شده است. در فصل دوم، گمنامى در جمع و تأثیر آن در حیا مورد بحث قرار گرفته و پدیده کلانْشهرها، مهاجرتها و مسافرتها بررسى شده و از زاویه حیا، آسیبهاى آن شناسایى و راههاى مصون سازى آن بررسى شده است. در فصل سوم، حیا در قلمرو خانواده مورد بررسى قرار گرفته و جلوههاى آن در تنظیم روابط همسران، روابط فرزندان با والدین و بالعکس، روابط فرزندان با یکدیگر، و روابط خانواده با دیگران به بحث گذاشته شده است. فصل چهارم به نقش حیا در تنظیم روابط اجتماعى پرداخته و جنبههاى مختلف آن را بررسى کرده است. فصل پنجم به تأثیر حیا در مدیریت پرداخته و نقش آن را در تنظیم روابط مدیران با کارمندان وبالعکس، و همچنین روابط مردم با رهبران جامعه را بررسى کرده و از زاویه حیا به آسیبشناسى مدیریت پرداخته و نقش حیا را در سالم سازى مدیریت، تبیین کرده است. فصل ششم به موضوع رسانهها پرداخته و دو مسئله «حیاى رسانه» و «رسانه حیا» را بررسى کرده است. و در نهایت، در فصل هفتم، موضوع معمارى مطرح شده و تأثیر متقابل حیا در معمارى و معمارى در حیا مورد بررسى قرار گرفته است. وامّا بخش سوم کتاب به بحث کمرویى پرداخته است. در این بخش، پس از تعریف کمرویى و تحلیل مفاهیم اصلى آن، ریشه کمرویى و قلمروهاى آن، مورد بحث قرار گرفتهاند. بخش پایانى کتاب نیز به مسئله بىحیایى اختصاص دارد. در این فصل، ماهیت بىحیایى و عمل آن، مورد بحث قرار گرفته است. بخشهاى سوم و چهارم، فقط به اندازهاى بسط داده شدهاند که با روشن شدن ماهیت کمرویى و بىحیایى، موضوع اصلى کتاب، یعنى حیا، روشنتر گردد. بدیهى است هیچ سخنى جز سخنان خداوند و معصومان علیهم السلام، مصون از اشتباه نیست و بدون تردید، این امر، شامل این پژوهش نیز خواهد بود. یادآورى این نکته ضرورى است که این اثر با پشتوانه مجموعه غنى حدیثى «مرکز تحقیقات دارالحدیث» فراهم آمد. از کلیه همکارانم در این مرکز، تشکر مىکنم. به علاوه، بر خود لازم مىدانم از جناب آقاى دکتر محمود گلزارى (روانشناس بالینى و عضو هیئت علمى دانشگاه علامه طباطبایى) که با بحثهاى دقیق و کارشناسانه خود، دلِ جنبههاى مختلف موضوع را مىشکافتند و حقایق نهفته آن را هویدا مىساختند، کمال تشکّر را به عمل آورم.[۱۲] از آقاى محمّدهادى خالقى نیز که در مرحله ویرایش، با دقّتهاى عالمانه و ادیبانه خود بر غنا و شیوایى متن افزود، تشکّر مىکنم. همچنین از خانوادهام که با صبورى و متانت تحسین برانگیزشان بهترین کمک را به اینجانب نمودند، سپاسگزارم. بىتردید، بدون همکارى و همراهى آنان، این پژوهش به ثمر نمىنشست. از خداوند متعال براى آنان پاداشى درخور، طلب مىکنم. و آخر دعوانا أن الحمد للَّهربِّ العالمین. ______________________________(۱). بدون شک، جنبههاى تربیتى و روانشناختى این پژوهش، مرهون تذکّرات عالمانه ایشان است. امیدواریم که بررسى موضوع حیا در سطح تخصّصى آن، توسط ایشان صورت پذیرد تا جوامع علمى و مراکز آموزشى و پژوهشى از آن بهرهمند شوند. [۱] ( ۱). ر. ک: میزان الحکمه، ج ۴، ص ۱۵۲۸- ۱۵۳۲( ابواب ۱۱۰۸- ۱۱۱۲). [۲] ( ۱). در روایتى از امام صادق علیه السلام آمده است:« المکارم عشره، فإن استطعت أن تکون فیک فلتکن؛ فانّها تکون فی الرجل ولا تکون فی ولده وتکون فی الولد ولا تکون فی أبیه وتکون فی العبد ولا تکون فی الحرّ»، قیل: وماهنّ؟ قال:« صدق الیأس، وصدق اللسان، وأداء الأمانه، وصله الرحم، وإقراء الضیف، وإطعام السائل، والمکافاه على الصنائع، والتذمم للجار، والتذمم للصاحب ورأسهن الحیاء؛ نیکىهاى اخلاق، ده تاست. اگر توانستى از آن برخوردار باشى، انجام ده؛ چرا که گاهى در کسى هست، ولى در فرزندش نیست و در فرزندش هست، ولى در پدرش نیست، و گاهى در برده هست، ولى در شخص آزاد نیست». پرسیده شد: آنها چیستند؟ فرمود:« صداقت در نا امیدى[ از آنچه در دست مردم است]، صداقت گفتار، اداى امانت، صله رَحِم، تکریم میهمان و سیر کردن گرسنه، و پاسخ خوبىهاى دیگران را دادن، و همدردى با همسایه، و همدردى با رفیق، و در رأس آنها حیاست». [۳] ( ۲). رسول خدا صلى الله علیه و آله مىفرماید:« إنّ لکلّ دین خُلقاً وإن خُلق الإسلام الحیاء؛ هر دینى خویى دارد و خوى اسلام، حیاست»( سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۹۹). [۴] ( ۳). کنز العمّال، ح ۵۷۶۱. [۵] ( ۴). ر. ک: بخش چهارم: بىحیایى. [۶] ( ۵). ر. ک: بخش اوّل، فصل دوم: ماهیت حیا. [۷] ( ۶).Slef /-esteem [۸] ( ۱). علق، آیه ۱۴. [۹] ( ۲). امام على علیه السلام مىفرماید:« سبب العفّه الحیا؛ سبب عفّت، حیاست».( غرر الحکم، ح ۵۵۲۷). نیز آنحضرت فرموده است:« على قدر الحیاء تکون العفّه؛ عفّت، به اندازه حیاست»( همان، ح ۶۱۸۱). [۱۰] ( ۳).shame [۱۱] ( ۴). ر. ک: بخش سوم: کمرویى. [۱۲] ( ۱). بدون شک، جنبههاى تربیتى و روانشناختى این پژوهش، مرهون تذکّرات عالمانه ایشان است. امیدواریم که بررسى موضوع حیا در سطح تخصّصى آن، توسط ایشان صورت پذیرد تا جوامع علمى و مراکز آموزشى و پژوهشى از آن بهرهمند شوند.
- صفحه اصلی
- فروشگاه
- موضوعات
- آداب و اخلاق
- اخلاق کاربردی
- ادعیه و زیارات
- اقتصاد
- بین الملل
- تاریخ حدیث
- تاریخ و سیره
- تازه های نشر
- تک نگاری موضوعی
- حکمت نامه ها
- دانشنامه ها
- روانشناسی
- زندگی نامه ها
- سالنامه ها
- سبک زندگی
- سرگذشت نامه
- سیاست
- سیره اهل بیت(ع)
- شعر و ادبیات
- شناخت نامه
- فقه الحدیث
- متون حدیث
- گزیده های متون حدیثی
- مجامع روایی
- علوم حدیث
- علوم قرآنی و تفسیر
- فرهنگ نامه ها
- فقه و احکام
- کتاب آزمون های انگلیسی
- کتاب شناسی
- کتاب عمومی
- کتاب های جوان
- کتاب های دانشگاهی (درسی)
- کلام و عقاید
- کودک و نوجوان
- محصولات ناشران دیگر
- نرم افزارها
- نشریات
- نهج البلاغه
- درباره ما
- ارتباط با ما
- دانلود لیست کتابها

نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.