کمال الدین وتمام النعمه شیخ صدوق
این کتاب ـ تألیف شیخ صدوق، ابو جعفر محمد بن على بن حسین بن بابویه قمى( ۳۰۵- ۳۸۱ق) ـ از حضرت مهدی و غیبت او بحث می کند نه به عنوان اینکه عقیده به مهدویت عقیده ای شیعی است؛ بلکه مهدویت عقیده ای اسلامی و با عقیده به نبوت رسول خدا گره خورده است. از همین رو مؤلف در مقدمه اشاره می کند که بیش از ۲۰۰ سال است که مسلمانان روایات مهدویت را از رسول خدا و ائمه دین علیهم السلام اخذ کرده و در کتابهای خود نقل کرده اند.
شایان ذکر است که در مقدمه البیان کنجی شافعی از بیش از سی صحابه همچون امیر المؤمنین ام سلمه، عائشه، ام حبیبه، عبد الله بن عباس، ابن مسعود، سلمان، جابر بن عبدالله انصاری، ابو ایوب انصاری، طلحه، عبدالرحمان بن عوف و … روایات مهدوی از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل شده است.
در کتاب ینابیع الموده از ۲۲ عنوان کتاب که اختصاصا درباره حضرت مهدی علیه السلام نوشته شده، نام برده است.
غیبت حضرت مهدی و آثار و فواید آن دیگر موضوعی است که علما بدان پرداخته اند؛ علامه محمدمهدی خرسان در مقدمه اش بر تصحیح کمال الدین، ۳۶ عنوان کتاب را نام برده که به موضوع غیبت حضرت حجت پرداخته اند.
امروزه موضوع مهدویت، کتابها و موسساتی را به خود اختصاص داده و پژوهشگران بسیاری در این عرصه به تحقیق می پردازند.
گزارشی از کمال الدین
کتاب «کمال الدین وتمام النعمه» را با عنوان إکمال الدین و إتمام النعمه نیز چاپ کرده اند؛ به هر روی نام کتاب مأخوذ از آیۀ «الیوم أکملت لکم دینکم وأتمم علیکم نعمتی» است که در روز غدیر بعد از اعلام ولایت امیر المؤمنین علیه السلام نازل شد و چون امامت ائمه علیهم السلام تالی نبوت رسول خداست و این کتاب از خلیفه دوازدهم بحث می کند که وجودش نشانه کمال دین و اتمام نعمت خداست، کتاب نام کمال الدین گرفته است.
شیخ صدوق انگیزه خود را از تألیف کمال الدین چنین نگاشته است که بعد از آن که سفرى به مشهد مقدس داشته به نیشابور رفته و شبهاتى درباره امام زمان عجل الله تعالى فرجه را از زبان شیعیان آنجا شنیده و سعی فراوان در حل آنها داشته است. سپس به قم آمده و در آنجا شیخ نجم الدین ابو سعید محمد بن حسن بن محمد بن احمد بن على بن صلت قمى را ملاقات کرده است؛ او را به زهد و علم و تقوی و … ستوده است.
در حین صحبت، او شبهه ای را از فلاسفه بخارا درباره حضرت مهدی نقل می کند و شیخ صدوق به آن جواب می دهد. شیخ نجم الدین درخواست تألیفی کتابی در این موضوع می کند و شیخ صدوق وعده اجابت می دهد تا آنکه شبى امام زمان عجل الله تعالى فرجه را در خواب می بیند که به شیخ صدوق فرموده است:« چرا کتابى درباره غیبت نمىنویسى تا خداوند به واسطه آن حوائجت را برآورده سازد؟» عرض می کند:« اى فرزند رسول خدا من در این باره چند کتاب نوشتهام». آن حضرت می فرماید:« اینک کتابى بنویس و در آن به غیبتهاى پیامبران الهى نیز اشاره کن». پس از آن رؤیا شیخ صدوق به تألیف کمال الدین دست می یازد.
او در مقدمه با اشاره به اینکه آفرینش حجت خدا قبل از آفرینش دیگر انسانها بوده، انتخاب امام و خلیفه را تنها شایسته خدا می داند، سپس به لزوم عصمت امام اشاره کرده و سر سجود ملائکه به آدم را بیان می کند. وجوب شناخت حضرت مهدی و اثبات غیبت و حکمت آن مطلب دیگری است که شیخ صدوق در مقدمه بدان پرداخته است. آنگاه به آرای مختلف علما در غیبت اشاره و پاسخ اعتراض و شبهه مخالفان را می دهد.
او در آغاز جلد اول می گوید: « آغاز غیبتها، غیبت مشهور ادریس پیامبر علیه السّلام است تا به غایتى که کار شیعیانش به جایى رسید که تهیّه قوت برایشان دشوار شد و طاغوت زمانه گروهى از آنها را کشت و باقى آنها را فقیر و هراسناک نمود، سپس ادریس پیامبر ظهور کرد و به شیعیانش مژده فرج و قیام قائمى از فرزندانش را داد که آن نوح علیه السّلام بود. سپس خداى تعالى ادریس علیه السّلام را به سوى خود خواند و پیوسته شیعیان نسل اندر نسل در انتظار قیام نوح علیه السّلام بودند و عذاب سخت طواغیت را تحمّل مىکردند تا آنکه نبوّت نوح علیه السّلام آشکار گردید».
به همین ترتیب ابواب دیگر کتاب را به غیبت پیامبران و اخبار غیبت رسول خدا صلی الله علیه وآله اختصاص داده است: ذکر آشکار شدن حضرت نوح؛ غیبت حضرت صالح؛ غیبت ابراهیم؛ غیبت یوسف؛ غیبت موسی؛ درگذشت موسى علیه السّلام و غیبت اوصیاء و حجّتهاى پس از او تا روزگار مسیح علیه السّلام؛ بشارت عیسى بن مریم علیهما السّلام به خود پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم؛ روایات فاطمه زهرا علیها السّلام از حدیث صحیفه در اسامى ائمّه و اینکه دوازدهمین آنها قائم علیه السّلام است؛ روایات امام حسن مجتبی؛ روایات امام حسین و …
منکرین امام مهدی؛ میلاد ایشان؛ کسانى که قائم علیه السّلام را دیدار کرده و با وى تکلّم کردهاند؛ علت غیبت؛ توقیعات وارده از قائم علیه السّلام؛ حدیث دجال و نوادر احادیث در زمینه غیبت از دیگر مطالب کتاب هستند.
شیخ صدوق این کتاب را در دو جلد و ۵۸ باب به سامان رسانده است.

نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.